منصور جهانی ـ فیلم مستند «جانگو و جنگو» به کارگردانی «استیو دلا هاوس، لوکا ریا» در بخش پرتره بینالملل پانزدهمین دورۀ جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» در پردیس سینمایی چارسو تهران روی پرده رفت.
خط داستانی فیلم، ادای احترامی به «سرجیو کوربوچی» کارگردان ایتالیایی دهه ۱۹۶۰ و کارگردان معاصر «کوئنتین تارانتینو» که دورهای به یاد ماندنی در سینمای ایتالیا را با حساسیت امروز بازگو میکند. کارگردان وسترن «سرجیو کوربوچی» از حضور تارانتینو بسیار سود میبرد، «کوئنتین تارانتینو» عشق خود را با سرجیو کوربوچی در «جانگو و جنگو» به اشتراک میگذارد. «سرجیو کوربوچی» که توسط «کوئنتین تارانتینو» در فیلم روزی روزگاری در هالیوود به عنوان دومین کارگردان بهترین فیلمهای وسترن ایتالیایی معرفی شد، مطمئناً میدانست که چگونه یک فیلم را پایان دهد. او میتوانست در فیلم اصلی «جنگو» که در سال ۱۹۶۶ شروع به کار کرد، «کاتارسیس» خونین و هیجانانگیزی را ارائه کند که ثابت کرد قابلیت تجاری جهانی وسترنهای اسپاگتی فراتر از فیلمهای «سرجیو لئونه» است. او میتوانست مثل پایان «مزدور» یک تیراندازی سهجانبه در سطح لئونه انجام دهد. او میتوانست فیلمهایش را مانند کمدی انقلاب مکزیک «رفقا» با ضرباتی تمام کند. یا او میتواند تلخترین و افسردهکنندهترین تخطیکنندهای را که تا به حال دیدهاید، برای هر داستان «سفر قهرمان» ارائه کند، مانند «سکوت بزرگ».
کارگردان «جانگو و جنگو» در یادداشتی در مورد فیلمش نوشت: با این فیلم میخواستیم همزمان به کارگردان بزرگ گذشته «سرجیو کوربوچی» و کارگردان بزرگ معاصر «کوئنتین تارانتینو» ادای احترام کنیم و دورهای بزرگ در سینمای ایتالیا را با حساسیت امروز بازگو کنیم. ما روی حافظه کار کردهایم، به دنبال مطالب منتشر نشدهایم و فضایی برای داستانگویی و اشتیاق ایجاد کردهایم. میخواستیم بدون نوستالژی، اما با محبت و با همان حس مفرح که مشخصه دو کارگردانی است که به آنها ادای احترام میکنیم، به زمان دیگری نگاه کنیم.
«اما دانستن نحوه پایان دادن به یک فیلم مهارتی نیست که در «جانگو و جنگو» نشان داده شده است، مستند جدیدی درباره نویسنده اسپاگتی توسط «لوکا ریا» در بهترین حالت زمانی که «کوئنتین تارانتینو» افکار گسترده خود را در مورد کوربوچی بیان میکند – از جمله اجرای یک نفره. صحنهای حذف شده از «روزی روزگاری در هالیوود». تارانتینو، نشسته و روبهروی دوربین در این مستند که سر صحبت را باز می کند، به سبک کوربوچی تلاش نمیکند، صحنهای را اجرا میکند که اخیراً گفته است دومین پرده از صحنه «روزی روزگاری در هالیوود» خواهد بود. در نسخه مستند، صحنه که با چند نقاشی سرگرمکننده زنده شده است، تارانتینو نقش همه شخصیتها را بازی میکند، زیرا «ریک دالتون» به همراه عاملش «ماروین شوارتز» و کوربوچی و همسر کوربوچی، نوری، برای شام در ایتالیا مینشیند. دالتون در تلاش است تا برای بازی در «نبراسکا جیم»، بازی در فیلم واقعی کوربوچی، «ناواجو جو» با بازی «برت رینولدز» که تجربیات بازیگری او از اواسط تا اواخر دهه ۶۰ بیشتر شخصیتهای دالتون را تشکیل میدهد، بازی کند. («موسیقی خروج» بیل در «بیل را بکش جلد ۲» نیز اتفاقاً تم انیو موریکونه از «ناواجو جو» است.) البته دالتون بلافاصله کوربوچی و لئونه را در جایگاه کارگردان گیج میکند.
نیاز به حذف کوربوچی از زیر سایه لئونه واضح است که تارانتینو به شدت احساس میکند. او شور و انرژی را به مصاحبهاش میآورد، مصاحبهای که آن قدر گسترده است که راوی واقعی فیلم میشود. اگر تارانتینو واقعاً میخواهد یک منتقد سینما شود، یکی از قانعکنندهترین موارد خود را مطرح میکند که در فیلم «جانگو و جنگو» از پس کارش برآید. در واقع، اگر تعداد بیشتری از او در این مستند وجود داشت، بهتر بود: سایر مصاحبهشوندگان، تعداد کمی از آنها برای شروع، کمتر قانعکننده هستند. استثنا خود جنگوی اصلی، فرانکو نرو است، که اکنون ۷۹ ساله است و هنوز نشانههایی از این که یکی از خوشتیپترین مردانی است که تا به حال روی پرده بزرگ ظاهر شده، نشان میدهد. «الکس کاکس» و «کریستوفر فرایلینگ» و «سواس اسپاگتی» غایب هستند که میتوانستند دیدگاه ارزشمندی در مورد کار کوربوچی ارائه دهند.
در واقع، حیف است که تارانتینو این مستند را خودش کارگردانی نکرده است. او میتوانست نظرات خود را بهتر بیان کند. او مطمئناً راهی برای پایان بهتر آن پیدا میکرد: درباره فیلمهای کوربوچی حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد، و با این حال «جانگو و جنگو» تقریباً یک ساعت از زمان پخش ۹۷ دقیقهاش تمام میشود. در آن زمان، او تصمیم میگیرد مصاحبهشوندگان را به خاطر یک فیلم فاجعهآمیز و بدون زمینه چهار و نیم دقیقهای از پشت صحنه ساخت یکی از تلاشهای کوچکتر کوربوچی، یعنی «من چه هستم» در سال ۱۹۷۲، رها کند.
نکته مورد تأکید مداوم تارانتینو در فیلم این است که «دومین کارگردان برتر فیلمهای وسترن ایتالیایی» یک افتخار کوچک نیست، بلکه یک افتخار بزرگ است. به هر حال، او میگوید، برای عنوان دومین کارگردان بهترین فیلمهای وسترن آمریکا (بعد از جان فورد، که تارانتینو فکر میکند، واقعاً شایستگی شماره یک شدن را ندارد) یک امتیاز ۵۰ طرفه وجود دارد. اما با این حال، هر کسی از نمایش تک نفره تارانتینو که مونولوگ ابتدایی درباره ملاقات خیالی او بین دالتون و کارگردان بود، هیجان زده میشود. این به تنهایی تلاش و اهمیت «جانگو و جنگو» را توجیه می کند. تصور میشود که اگر او به تنهایی برای این کار مصاحبه میکرد و کارگردان آن بود، این میتوانست به موازی با مستند «سفر من به ایتالیا» اسکورسیزی درباره سینمای ایتالیای اواسط قرن با محوریت کوربوچی تبدیل شود.
نخستین اکران جهانی «جانگو و جنگو» به کارگردانی «استیو دلا هاوس، لوکا ریا» در جشنواره بینالمللی دوسالانه فیلم ونیز ۲۰۲۱ در بخش خارج از رقابت بود و سپس در جشنوارههای معتبر جهانی حضور یافت و جوایزی هم کسب کرد؛ از جمله؛ جشنواره بینالمللی فیلم مستند هنگ کنگ، جشنواره بینالمللی فیلم بوسان کره جنوبی، جشنواره بینالمللی فیلم مستند فلش فوروارد، جشنواره Doc Festایتالیایی – مسکو، جشنواره فیلم ایتالیایی سینمای جدید چارلستون، جشنواره بینالمللی فیلم خارقالعاده سیجس کاتالونیا ۲۰۲۱ سیجس داکیومنتا.
به گفته داستاننویس استثنایی «کوئنتین تارانتینو»، «سرجیو کوربوچی» «دومین کارگردان برتر وسترنهای ایتالیایی» بود، همان طور که یک شخصیت در فیلم اخیرش روزی روزگاری در هالیوود اعلام میکند و با انتخاب او برای ساخت جنگو رها شده بر اساس فیلمی ساخته شده توسط کوربوچی در دهه ۱۹۶۰تأیید شد.
فیلمهای جنگو، سکوت بزرگ، متخصص گلی، مزدور، بیایید رفقا را بکشیم، آنچه با انقلاب وارد شدیم، آثار مهم و وسترنهای کوربوچی به مثابه سینمای ظلم است، و همچنین به عنوان یک خلاقیت بزرگ و به عنوان استعاره از تمام ایدههایی که در ایتالیا در جریان بود. دهه ۱۹۶۰ با شهادت «فرانکو نرو» بازیگر مورد علاقه کوربوچی و «روگرو دئوداتو» دستیار کارگردان در فیلم جنگو، فیلمهای اکران نشده Super8 در مجموعه فیلمهای این کارگردان رومی و با تصاویری از سالهایی ساخته میشوند که سینمای ایتالیا توانسته بود با کل صحبت کند. او جهان را با انیمیشنهایی که یک اقلیم، یک روح، یک شیوه زندگی و تصور سینما را بازسازی می کند.
- نویسنده : منصور جهانی
Friday, 22 November , 2024