به گزارش مکریان بوکان آنلاین؛ «قدرت» از اعضای سابق طالبان بود. از دو دنیای کاملاً متفاوت و با تفکراتی کاملاً مخالف و به جبر روزگار روزهای زیادی کنار هم بودیم. نوجوانی بود که مانند میلیونها بقول خودش وطندارش، ول شده بود یک گوشهی این دنیا. طالبان به زور اسلحه طالبش کرده بودند و پس از […]
به گزارش مکریان بوکان آنلاین؛ «قدرت» از اعضای سابق طالبان بود. از دو دنیای کاملاً متفاوت و با تفکراتی کاملاً مخالف و به جبر روزگار روزهای زیادی کنار هم بودیم. نوجوانی بود که مانند میلیونها بقول خودش وطندارش، ول شده بود یک گوشهی این دنیا. طالبان به زور اسلحه طالبش کرده بودند و پس از چند ماه توانسته بود از چنگشان بگریزد و به ایران فرار کند. سر ماجرای «زنده سوزاندن فرخنده» برای حال خودش و مملکتش روزها گریه میکرد. «فرخنده ملکزاده» دختر جوان معلم قرآنی بود که ۶سال پیش به اعتراض، سراغ روحانی مسجد «شاه دوشمشیره» کابل رفته بود که تعویذ و طلسم مذهبی میفروخت. به تحریک روحانی و اطرافیانش دختر جوان را با سنگ و چوب زدند، از پشت بام پرتش کردند و در نهایت زنده زنده آتشش زدند.
قدرت فیلمهای این جنایت را که میدید گریه کنان میگفت:«این خود خود افغانستان است» میگفت به اختیار خود طالب نشده بود. «یک روز طالبان حمله کردند به روستای ما. پدرم، خواهر کوچکم را داخل تنور قایم کرد تا زوجهی آنها نشود و از من خواست که به کوه پناه ببرم. طالبان من را پیدا کردند، تفنگی به دستم دادند تا به در خانهی مردم روستا بروم و با مهربانی و به زور اسلحه برایشان غذا تهیه کنم. بارها به روی مادرم اسلحه کشیدم تا جماعت طالبان بی نان نمانند…»
این روزها جهان دارد رقص طالبان را بر جنازهی افغانستان میبیند و به قول «احسان محمدی» روزنامه نگار کرد «جهان حین دیدن این تصاویر بیشتر نگران است قهوهاش سرد نشود» و البته طبق تصاویری که میبینیم آنقدر که ما نگرانشان هستیم خود افغانها نگران نیستند. اما باور کنیم سکوتشان از رضایت نیست و مگر چارهای هم دارند؟ آدمی اگر مجبور نباشد مگر دیوانه است که به بال هواپیما بچسبد و دخترانش را به دست خود میکشد تا نصیب طالبان نشوند؟ خودشان بهتر میدانند چه بلایی دارد سرشان میآید.
افغانستان کشوری خشک و کوهستانی است که بیشتر از هفتاد درصد جمعیتش در روستاها زندگی میکنند. همان رنجی را میکشد که نصیب تمام ملتهایی شده که به دریای آزاد راه ندارند. اگر طالبان میتواند یک هفتهای افغانستان را بگیرد مطمئنا حمایت مردم و برخی از حکومتهای منطقه و البته فرامنطقهای پشتشان بوده و همچنین فساد حکومت مفتخور و سیستم اداری که خیال میکرد تا ابد ماندگار است و البته مردمان ساده لوحی که خیال میکنند این طالبان، آن طالبان بیست سال پیش نیست! قیافهی چند سال بعدشان از الان دیدنیتر است. طالبان حتی اگر تن به انتخابات بدهد همان طالبانی است که بیست سال پیش تیم فوتبال افغانستان را به جرم پوشیدن شورت و پیراهن ورزشی کتک زدند و امروز چشمان شرربارشان دنبال دخترکان دوازده ساله ایست تا کنیز چهل و چندم دربار نامشروعشان باشد.
پیگیری اخبار افغانستان و طالبان در این روزها این واقعیت را نشان داد که در روزگار حکمرانی هرزههای مجازی، باز این قدرت «خبر» و «رسانه» است که زنده است و زنده میماند. این روزها مردمان «خوشبخت» زیادی را دیدم که تا تصاویری از افغانستان میبینند آنها را از سر ترحم مردمانی «بدبخت» مینامند. اما برای شناخت همین مردم بدبخت باید بدانید که ادبیات فارسی وامدار کلام آنهاست، قلههای موسیقی چون استاد قربانعلی و محمدحسین سرآهنگ و احمد ظاهر و فرید زلاند و فرهاد دریا دارند، سینمای فوق العادهای دارند، شاهکارهای ادبی چون کتاب «بادبادک باز» خالد حسینی دارند و قهرمانانی چون شیر درهی پنجشیر «احمدشاه مسعود » که ارتش شوروی برای شکست دادنش ۹ بار به درهی پنجشیر حملهور شد و هر بار دست خالی برگشت و یکتنه با طالبان جنگید و آخر سر با نقشهی بن لادن و با بمبی که در دوربین یک خبرنگار عرب مخفی شده بود به شهادت رسید و امروز پسرش «احمدمسعود» قسم خورد تا به پنجشیر برگردد و افغانستان را از دست طالبان نجات دهد.
حرف آخر اینکه مار، مار است حتی اگر سالی صد بار پوست بیاندازد و طالبان، طالبان است با همان قیافهی زامبیهایی که میشناسیم. با همان لباسهای پشمینه و قیافههای وحشتناکی که شیطان را هم میترساند. طالبان طالبان است حتی اگر بستنی قیفی دستشان بگیرند و رو به دوربین بخندند، کودکان بسیاری از آنها میترسند و دختران بسیاری باکرگیشان را به خاطر جهالت این نئاندرتالها از دست میدهند و جهانیان تمام تلاششان و لطفشان در حق این جنایتها این است که لطف می کنند و «محکوم میکنند!»
- نویسنده : علی جاذبی
Sunday, 24 November , 2024