به گزارش مکریان بوکان آنلاین، لقمان توتونچی فعال اجتماعی و سیاسی بوکان با انتشار یادداشتی آخرین وضعیت اردوغان و افکار وی را تشریح کرد.
متن این یادداشت که در اختیار بوکان آنلاین قرار گرفت به شرح ذیل است:
آل عثمان:
چندین قرن پیش قبیلهای ترک نژاد ازمیان خادمان سلجوقیان کم کم به قدرت رسیده بطوریکه وزن و جایگاه ژئوپلیتیک خود را در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا به بهانه دین اسلامی و مذهب تسنن گسترش و رواج دادند، تا اینکه در سال ۱۹۱۸م پس از جنگ جهانی اول و شکست متحدین این امپراتوری تجزیه گشت آنچنانکه مشکلات مرزی و قومی بسیاری در کشورهای ارمنستان، آذربایجان، شبه جزیری بالکان و کوردها در نتیجه فروپاشی امپراتوری عثمانی پدیدآمد و قطعاً بهزودی شاهد تجزیه دگر بار این امپراتوری خاموش با سیاستهای فاشیستی بهمراه رویاهای مخدوش ذهنیت زمامداران آن که شکل بسته است فرا خواهد رسید.
ترکیه:
به لحاظ مساحت و جمعیت کشوری میانه اندام با دسترسی به آبهای آزاد از جانب شمال و جنوب(دریای سیاهدریای مدیترانه)، اقتصادی، کشاورزی، توریستی با داشتن دو قومیت ترککورد به لحاظ سیاسی به ظاهر لیبرال دمکراسی و متمایل به جهان غرب، بزرگترین عضو پیمان ناتو و بهنگام سیاست کانتیمنت در مقابل دنیای سوسیالیسم بعد از جنگ جهانی دوم تا کنون قرار دارد.
ترکیه مشکلات مرزی و سیاسی خاموشی با همسایگان خویش از چهار جهت اصلی (ایران در شرق/ آذربایجان و گرجستان و ارمنستان در شمالشرقی/بلغارستان و یونان در شمالغربی و غرب/قبرس، سوریه و لبنان با سایرکشورهای عربی در شاخ آفریقا در جنوب و جنوب غربی/اوکراین و روسیه در شمال) پس از تجزیه امپراتوری عثمانی داشته و دارد بطوریکه هنوز این مسائل در جغرافیای سیاسی را به قوت خویش دارد.
حکومت فعلی با ظاهری دمکراسی لاکن در پشت پرده فکری و سیاسی بهمراه استراتژیکی وی هنوز رویای سرکوب، بازگشت به تهاجم و تسخیر و سلطه سایر ملل همجوار منطقه علیالخصوص کوردها و ارامنه را با سیاستهای آشکار و نهان با تحرکات نظامی مستقیم و غیرمستقیم با حمایت از گروههای تروریستی اسلام نما در منطقه به شیوهی ماجراجویانه پیگیری و در سر میپرورانند به شکلی که هر روز منطقه خاورمیانه، بالکان با شمال آفریقا را آبستن حوادث خواسته و نخواسته مینماید. در پس این رویایی فاشیستی پشتوانه و دل گرمی این امپراتوری زوار درفته عضویت در پیمان ناتو با پیشروی جهان لیبرال دمکراسی بنام نظم نوین جهانی را در چنته دارد و متاسفانه از هیچ سیاست غیرانسانی ابائی ندارد.
به گونهای که هرزگاهی خود را مالک کشورهای همسایه دانسته و با دخالت دمینوار در این دولت ملتهای مستقل سیاه نمای نموده تا که تداعیگر ژینوساید ارامنه و کوردها در سدههای ۱۹و۲۰م دوران امپراتوری منحوس عثمانی و سلطه در جهان و منطقه باشد.
کشور مذکور که ته ماندی امپراتوری نامیمون عثمانی در چند سده گذشته است قطعاً در فضا و جو سیاسی امروزی با انتروپی ضعیف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وابسته و روبنایی بنام گردشگری یا البسه و…در مقابل قدرتهای نوظهور جنوبشرق آسیا علی الخصوص اژدهای آسیا(چین)، ژئوپلیتیک روس و ایران ۱۴۰۰، پاکستان، مصر، با انتروپی نظامی، سیاسی و تجاری قدرتهای مذکور بهمراه پیمان نامههای متعدد:
شانگهای، اوپک، آ س ان، اورآسیا که در حال خود تکمیلی و در راه است، نویدبخش جهانی چند قطبی در مقابل دنیای لیبرال دمکراسی آمریکایی را میدهد، که خود انزوای ترکیبی ترکیه در منطقه خاورمیانه را با همسایگان وی در ماورائ منطقه و همسایگان آن(ترکیه) در آینده نچندان دور را نوید میدهد. آنهم با گسیختگی مجدد پیمان ناتو و هر آنچه در زمینه نظام سلطه در جهان است. آنچنانکه که آمریکا را در مقابله و مقاومت در مقابل اژدهای آسیا و قدرتهای نوظهور جنوب شرق آسیا با توجه به زنده شدن ژئوپلیتیک روس در جوار مرزهای اروپا و آمریکا حالتی گاردی و تدافعی به خود خواهد گرفت و به ناحیه نفتا و آمریکای لاتین به لحاظ اقتصادی و سیاسی پناه و نقل مکان خواهد کرد و در این وادی بریتانیا تا حدود زیادی آمریکا را همراهی مینماید ولی اروپا در این بازهی زمانی از حالت سیطره و نفوذآمریکا_بریتانیا رها میگرد، یعنی با پیمان نامههای متعدد با جهان اقتصادی نوظهور آسیا، آفریقا و استرالیا انتروپی خاص و منحصر بفردی بخود میبخشند، آنطور که در جهان چندقطبی آینده اتحادیه اروپا قطبی واحد، منحصر بفرد با آرمانها و دیدگاهای مشخص بدون آمریکا و بریتانیا خواهد بود لاکن همسوئ با سیاستهای تجاری منفعت طلبانه اتحادیه آنان خواهد داشت، قدرتهای منطقهای نیز دایماً در حال شکلگیری میباشند، آنهم در کنار سیاستهای مودت و دوستی در مناطق مختلفه با احترام متقابل به دور از سیاسیکاری و سیاستهای دومینو و دخالت نابجای مستقیم و غیرمستقیم نظام سلطه در مسائل سیاسی، قومیتی، دینی و مذهبی در کشورهای دوست و همسایه… .
در پایان:
ترکیه با توجه به سیاستهای فاشیستی و پشت پردهای حزب حاکم به محض ظهور نهایی قدرتهای تجاری و منطقهای در جهان در مقابل جهان تک قطبی باتوجه به نداشتن بن مایههای اقتصادی زیربنائی با چند تحریم منطقهای و انزوای ترکیبی به لحاظ سیاستهای فاشیستی در جهان کنونی دچار فروپاشی اقتصادی میگردد و با توجه به اقتصاد(استانبولی ترکیه)خاصه در مناطق حاشیهای آن با مطالعه پتانسیل مشکلات و چالشهای قومیتی چند صدساله، مشکلات مرزی با ارامنه، گرجستان، آذربایجان، قبرس و…مجدداً بالقوه و فعال میگردد و تنها قسمتهای مرکزی آن با دارا بودن اقتصادی شبانی و کشاورزی بهمراه چند شهر ساحلی در شمال و جنوب ترکیه در کنار دریاهای(سیاه و مدیترانه) روزگار مردمان کشور مذکور را با انتروپی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نامناسب نسبت به همسایگانی که به تازگی به شکل قدرتهای منطقهای با انتروپی خوب در مقایسه با ترکیه فعلی در جهانی چند قطبی به مدد سیاستهای مودت و دوستی با دیپلماسیهای بشردوستانه بدست آوردهاند (ایران، عربستان، مصر) سپری خواهند نمود.
به عبارتی به دلایل:
۱-جهان چندقطبی
۲-جنگ تجاری
۳-فروپاشی نظام سلطه
۴-سیاستهای تهاجمی
۵-اقتصاد روبنایی
۶-مشکلات مرزی و داخلی
۷-پل ارتباطی آوراسیا
۸-دولت ملت دوقومیتی(ترک، کورد)
۹-همسایگان قدرتمند(روسیه، ایران، عربستان، مصر)
۱۰-مشکلات زیست محیطی در خاورمیانه
۱۱-انزوای ترکیبی
کشور ترکیه لاجرم تا سال ۲۰۳۰ تن به تجزیه مجددی خواهد داد. آنهم در چهار جهت اصلی مرزهای سرزمینی و اجباری گذشته امپراتوری آل عثمان که مهمترین آنها در شرق و جنوبشرق ترکیه است که لاجرم رخ خواهد داد، زیرا مشکلات نژادی- سرزمینی در مناطق مذکور و غرب فعلی ترکیه با توجه به نقش و کارکرد اروپای-غربی منطقه گردشگری استانبول به لحاظ فکری، فرهنگی و ساختاری سریعتر از سایر مناطق تجزیه میگردد.
باید اذعان نمود که؛ تجزیه این کشور با توجه به تحولات جهانی و منطقهای، استراتژیهای نوین قدرتهای تازه به منصه ظهور در مناطق خاورمیانه، بالکان و آسیای میانه در جهانی چندقطبی قطع به یقین به مدد پتانسیلهای فراوان اختلافات نژادی- سرزمینی فعال و بلقوه میگردد، بطوریکه تجزیه مذکور در چهار جهت اربعه(ترکیه فعلی) تاسال ۲۰۳۰ با گسلهای مرزی و قومیتهای تازهای مواجه خواهد بود.
- نویسنده : لقمان توتونچی
Sunday, 24 November , 2024