موکریان بوکان آنلاین | هاشم شیخ احمدی؛ قبل از ارائه اصل مطلب اعتقاد دارم انسان فقط در برابر گفته هایش مسئول نیست بلکه دربرابر ناگفته هایش مسئول تر. و بعد برویم سر اصل موضوع : در کشور ما از سالهای دور بنا بر تمدن کهن عید نوروز جشن گرفته میشود و طبیعتاً برای این مراسم […]
موکریان بوکان آنلاین | هاشم شیخ احمدی؛ قبل از ارائه اصل مطلب اعتقاد دارم انسان فقط در برابر گفته هایش مسئول نیست بلکه دربرابر ناگفته هایش مسئول تر. و بعد برویم سر اصل موضوع :
در کشور ما از سالهای دور بنا بر تمدن کهن عید نوروز جشن گرفته میشود و طبیعتاً برای این مراسم از اواخر بهمن ماه فضای جامعه نوروزی میشود و اکثر کارها و مسایل روزمره تحتالشعاع آمدن بهار قرار میگیرد و حال و هوای عید در دانشآموزان اثر میگذارد و آن ها هم خود را برای این مراسم طولانی مدت آماده میکند.درست از همین زمان نحوه آموزش و تدریس دبیر نیز به ناچار تغییر میکند.
دانشآموزان خوشحال از حلول سال جدید به استقبال آن میشتابند اما کار تنها به استقبال ختم نمیشود بلکه تعطیلات توسط جمعی از دوستان بدرقه نیز میشود و آمارها نشان میدهند بیشترین غایبین متعلق به روزهای آغازین و واپسین سال است که در بسیاری از مواقع به علت کثرت غایبین کلاس درس را به تعطیلی میکشانند…بنا بر این معضل تعطیلات و به چالش کشیده شدن آموزشگاه و فضای آموزشی بوجود می آید.
در واقع تعطیلی زودتر از موعد مدارس، رسمی است که در چند سال اخیر باب شده است و اگر امروز مدارس این چنین در روزهای آخر سال تق و لق می شود نشاندهنده نوعی فرهنگ است که میل به بی اعتنایی به تقویم، روزهای رسمی و کار و تلاش دارد که با زبان بی زبانی، بحرانی فرهنگی در کمین را روایت می کند.
نتیجه این که سال تحصیلی دانش آموزان از یک سو به واسطه تعطیلات رسمی، از سوی دیگر به علت تعطیلی پنجشنبه ها و از دیگر سو به واسطه تعطیلاتی که خودسرانه برای خود تعیین می کنند، کوچک و کوچک تر می شود و شکی نیست که دایره روزهای آموزشی دانش آموزان به این واسطه تنگ و تنگ تر می شود
شروع و پایان مدارس ما ، دهه هاست که تابعی از مقررات قانونی نیست و شاید از خدا خواستن دانش آموزان برای فرار از مدارس ، به بهانۀ همین بی قاعدگی است.مطمئن باشید اگر قانون در مدارس ما حاکمیت داشت ، این همه انعطاف برای نقض آن وجود نداشت.پس از سپری شدن تعطیلات رسمی و غیررسمی دانشآموزان راهی مدرسه میشوند.باید بعد از تعطیلات رسمی و خودسرانه که مجموعا از بیست روز هم تجاوز می کند، باید به آنها حق بدهیم که چگونه باید بعد از ۱۵ روز استراحت صبح زود از رختخواب جدا شوند و خود را برای آموزش مهیا کنند؟ او که عادت کرده بود تا پاسی از شب بیدار بماند و تا پاسی از روز بخوابد و این برنامه دو هفته برای او تکرار شده بود.
حالا پس از این همه دوری از درس و مشق و مدرسه عادت به حل تمرین و حفظ نکات برای او چه سخت شده است؟ گویی سوادش در سال قبل جا مانده است شاید هم حوصلهاش را در سال جدید فراموش کرده است با خود بیاورد! بیچاره دبیر که علاوه بر درس جدید باید به او کمک کند تا درسهای قبلی را هم به یاد بیاورد و در یک کلام این چند روز هر چقدر هم که خوش بگذرد بعد از تعطیلات به سختی میگذرد و شاید سختترین زمان کلاسداری و تدریس را بتوان روزهای بعد از عید دانست، دبیر از یکطرف امتحانات را نزدیک میبیند و از یکطرف دانشآموزان بیحال و بیانگیزه را میبیند.
دراینجا به چند ضرر وآسیب جبران ناپذیر تعطیلی زود هنگام مدارس اشاره مختصری داشته باشیم که نشان از یک بلا بنام مرگ خاموش آموزش و فراموش شدن اصل آینده طلایی برای فرزندان در خانواده ها به دلیل بی تفاوتی والدین دارد:
میل شدید به تعطیلات که موجب بیمبالاتی و عدمرعایت قانون شده، نسل به نسل چرخیده و همه با افتخار از اینکه کار و درس خود را پیش از آغاز تعطیلات رسمی رها کردهاند صحبت میکنند درحالیکه اگر یک کارشناس اقتصادی بررسی دقیقی از تمام این سالها داشته باشد و نتایج را ارائه دهد، خواهید دید که چه زیانهای کلانی به اقتصاد و آموزش کشور وارد میشود.طبق یک بررسی در سال ۱۳۹۷ توسط موسسه کیهان هر روز تعطیلی مدارس ۱۰۰۰ میلیارد تومان بار مالی بر اقتصاد کشور ایجاد می کند.
افزایش حضور نادانش آموزان، موجب تشدید پدیدآمدن نامعلمان شده و همین امر، اندک توجیهات ممکن برای چرایی تداوم فعالیت های مدارس را با پرسش های جدی روبه رو ساخته است.
مطالعات نشان میدهد کودکان، متأثر از افت یادگیری ۱۰ تریلیون ریال از درآمدهای خود را در طول زندگی از دست خواهند داد. این کاهش درآمد برای هر کودک معادل از دست دادن یک سال درآمد از بازار کار طی دوران فعالیت شغلی خویش است.افول جایگاه دانش، آموزش به مثابه تلاش برای حقیقت جویی را با پرسش های جدی روبه رو ساخته است. به دلیل تراکم بالای دانش آموزان، معلمان نیز بیشتر در نقش بخشی از نیروی انتظامی ظاهر شده و کلاس ها را از جذابیت حداقلی تهی می سازند. روزی نیست که دانش آموزان از بی ارتباطی برخی دروس با آینده شغلی خود پرسش نکرده و معلمان را با چالش مواجه نسازند. مفهومی به نام معلم الهام بخش که یادآور حک شدن نام و تاثیرات اخلاقی این چهره ها در خاطره جمعی نسلی از دانش آموزان بود به فراموشی سپرده شده و جبر زمانه معلمان را به تصدی بیش از یک شغل واداشته است.
تعطیلی زودهنگام بیانگر یک حقیقت تلخ است وآن اینکه بسیاری از دانش آموزان تنها بر اساس اجبار والدین یا با هدف خوش بودن در کنار دوستان هر روز از خواب بیدار می شوند.
معلمان عزیز هم همانند دانش آموزان در این پادگان نظامی بی روح ، آرام آرام در حال تحلیل هستند و خستگی و ملال رنجور فضای مدارس ما ، باعث فرسودگی آنان نیز می گردد. نه روح سازندگی ، نه روح آفریندگی ، نه روح همبستگی و نه روح قدرشناسی و…. هیچ کدام در همین مدرسه ای که شما معلمان را متهم به از “خدا شدن شان از نیامدن به مدرسه ” کرده اید،در مدارس ما حاکم نیست. شاید اگر ما نیز چون ژاپنی ها و یا سایر کشورهای دیگر که شادی را در تارو پود مدرسه ، حق همۀ حاضران در آن می دانند ، مدارسی شاد داشتیم ، به چنین تعطیلی ها تن در نمی دادیم.
تعطیلات زود هنگام بیانگر این واقعیت این است که مدارس ایران با نوعی چالش بر سر فلسفه وجودی خود مواجه شده اند. بحران مشروعیتی که با افزایش ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش تشدید شده است. مدارس امروز واجد هیچ گونه جذابیتی برای بچه ها نیستند.
تعطیلات زود هنگام آخر سال ، سوژه ای است که به عنوان پُتک بر سر قانون و معلم نواخته می شود. مدارس چگونه می توانند خودسر باشند وقتی که موضوع به همین سادگی ، سالهاست که خود تبدیل به یک قانون غلط گردیده است. فراموش نکنیم ما دو نوع قانون داریم : قانون خوب و بد. گاه خود قانون نوشته و اجرا شده صحیح نیست ، حداقل در جامعه ما چنین است و یا چه بسا قوانین نوشته شده ای که لازم الاجرا نیست. متأسفانه معلمان ما همبرخی اوقات خواسته یا ناخواسته وارد این جریان غلط میشوند، بهطور نمونه امروز یکی از کلاسها رسما تعطیل شده بود، از معلم میپرسی که چرا این اتفاق رخ داده، میگوید من خبر ندارم. امروز فهمیدم که با بچهها هماهنگ کرده که بچهها نیایندمدرسه.که کلاس از رسمیت بیفتد، اینطوری معلمان توجیه هم دارند که روزهای آینده به مدرسه نیایند.
این دسته ازمعلمان و ورودشان به تدریس محصول برنامه ریزی غلط وبی توجهی مسئولان وزارتی در جذب معلمان علاقه مند ونه از هر دانشگاهی وهر رشته ای صرفا برای پر کردن کلاس وصفر نمودن کسری تدریس روی کاغذ است.
این اتفاق دیگر به یک روال عادی در کشور تبدیل شده و کسی بابت آن شماتت نمیشود. حالا مقصر کیست؟ بهنظر من در این میان اول از همه نهادهای بازرسی آموزش و پرورش مقصر هستند که نظارت دقیقی بر اجرای قانون ندارند؛ قانونی که دانشآموز و کادر مدرسه را مکلف به حضور در مدرسه تا ۲۸ اسفند کرده است. دوم خانوادهها هستند که فرزند خود را تشویق به جدی نگرفتن قوانین مدرسه میکنند و حضور در مدرسه را در این روزهای سال کماهمیت جلوه میدهند.
به نظر می رسد بدون عزمی جدی برای بازاندیشی در کارنامه چهل ساله آموزش و پرورش شاهد تبدیل شدن هر چه بیشتر مدارس به کانون های بحران زا خواهیم بود.
در تعطیلات زود هنگام به دانشآموزان قانونگریزی را یاد میدهیم.
مهمترین تأثیر تعطیلات غیررسمی و بدون مجوز مدارس را روی رفتار کودکان و نوجوانان قانون گریزی و بی احترامی به قانون و هیچ انگاشتن توصیه مسئولان است.
«وقتی تقویم به ما نشان میدهد که مدارس تا ۲۸ اسفند باز هستند، وقتی وزیر آموزش و پرورش در رسانههای رسمی چندین بار اعلام میکند که مدارس تا آخرین روز فعال خواهند بود، ولی در خانه برخی پدر و مادرها و در مدارس برخی معلمان و مسئولان کودک را تلویحی تشویق به عدمحضور در مدرسه میکنند، این موضوع باعث سرگردانی کودک و نوجوان در عمل به قانون میشود.
البته ماجرا به سرگردانی فرزندان ما ختم نمیشود، آنها در نهایت میبینند که جمع زیادی از همکلاسیها به مدرسه نمیروند و کسی هم او را بابت نادیده گرفتن قوانین توبیخ و تنبیه نمیکند.
اینجا دور زدن قانون یا قانونگریزی را یاد میگیرند و این را به موارد و موقعیتهای دیگر هم تعمیم میدهند،قانونگریزی با این روش خیلی سادهانگارانه و البته غیرمستقیم هر سال به دانشآموز یاد داده میشود و متهم ردیف اول مسئولانی اندکه یکروز تدریس نکرده وکلاس نرفته اند اما برنامه ریزی آموزشی را تخصص خود کرده اند.
لذا باید با رعایت همین موارد ساده، احترام به قانون را به کودکان یاد دهیم و به آنها بیاموزیم که تحت هیچ شرایط و موقعیتی نباید آن را نادیده بگیرند.
«موارد فراوان دیگری هم در مدارس و خانوادههای ما وجود دارد که آگاهانه یا ناآگاهانه دور زدن قانون به کودکان را آموزش میدهد؛ مثلا وقتی والدین با سرعت غیرمطمئنه در خیابان رانندگی میکنند، وقتی والدین به معلمان توهین می کنند، وقتی غیبت ونرفتن به مدرسه هیچ تنبیه قانونی و جریمه مادی ندارد،وقتی معلم ارائه چند سؤال به دانشآموز را جایگزین تدریس اصولی میکند، دانشآموز باور میکند که سلیقه و نظر شخصی بر قانون ارجح است و سایه این قانونگریزی به مرور بلندتر و گستردهتر میشود و همه جوانب زندگی فرد را در بر میگیرد.
- نویسنده : هاشم شیخ احمدی
Sunday, 20 April , 2025